137 - در باره چاکراها
در باره چاکراها
دوستان زیادی در مورد چاکراها و طریقه تبادل انرژِی از این راه را جویا شده بودند به همین منظور مطلبی را در این مورد برای دوستان عزیز انتخاب کرده ایم که امید است مورد استفاده قرار گیرد.
در بدن انسان صدها نقطهي تمركز و تجمع انرژي وجود دارند. نقاطي كه از طريق آنها انرژي به بدن وارد يا خارج ميشود، چاكرا نام دارند.چاكرا يك واژهي سانسكريت به معناي « چرخ گردنده » يا « ديسك چرخنده »
است. اين ديسكهاي نور، گردابهايي از انرژي ضرباندار هستند كه درون كالبد فيزيكي و كالبدهاي نامرئي هاله نفوذ ميكنند و انرژي حياتي را به آنها انتقال ميدهند ( انرژي اتري كيهان و انرژي زميني براي تغذيه و نگهداري كالبد فيزيكي ). اين گردابهاي انرژي چرخنده، جايگاه شعور، آگاهي روحي، شهود و تكامل معنوي هستند.
اگرچه هاله انسان حاوي صدها چاكراي فرعي و حداقل 12 چاكراي اصلي است، تمركز ما بيشتر روي 7 چاكرا از 12 چاكراي اصلي است: چاكراي ريشه، چاكراي طحال، شبكهي خورشيدي، چاكراي قلب، چاكراي گلو، چشم سوم، و چاكراي تاج. علت توجه به اين چاكراها اين است كه اينها اساساً با وضعيت فيزيكي ما و سطوح بالاتر آگاهي در ارتباطند. هفت چاكراي اصلي در راستاي نخاع قرار گرفتهاند. اين گردابهاي انرژي با يك خط انرژي به نام ساشومنا كه از مركزنخاع ميگذرد، اتصال دارند. در راستاي خط ساشومنا، دو كانال انرژي به نام آيدا ( زنانه ) و پينگالا ( مردانه ) قرار دارند، كه در هم تابيده شده، مانند شكل 8 چاكراها را در برگرفتهاند و در بدن از ناحيهي پرينه تا فرق سر امتداد دارند.
در سطح فيزيولوژيك، هرچاكرا با قسمتي از عقدههاي عصبي و غدد سيسم درون ريز در ارتباط است. چاكراها، جريان انرژي كيهاني و زميني را به داخل و خارج هاله تنظيم ميكنند و انرژي حياتي را براي حفظ و نگهداري كالبد فيزيكي تغيير و انتقال ميدهند.
در سطحي نامحسوستر چاكراها به عنوان گذرگاههاي انرژي، به بعد متفاوتي از آگاهي عمل ميكنند، بعدي كه وراي دنياي سه بعدي ما است. هر چاكرا به عنوان يك مركز مستقل آگاهي عمل ميكند و بخشي ضروري براي تكامل معنوي ما است. همهي احساسهايي كه در زندگي تجربه ميكنيم، همهي افكار و همهي احساسات ما، از جمله تلخترين خاطراتمان، در جايگاههاي ويژهاي در چاكراها و سيستم هالهاي يافت ميشوند. اين موضوع شامل همهي تجربيات متافيزيك
ما در سطوح اختري در حين رؤياهايمان نيز هست. اگرچه هر چاكرا به عنوان يك مركز مستقل آگاهي عمل ميكند، همهي چاكراها به هم مربوطند و سيستم يكپارچهاي را تشكيل ميدهند كه ذهن، بدن و روح را به هم ارتباط ميدهد. هدف اصلي از شناخت و كار با چاكراها كسب تكامل و يكپارچگي دروني است. به اين ترتيب ما بين جنبههاي مختلف آگاهي خود، از فيزيكي تا معنوي، يك همبستگي هارمونيك برقرار ميكنيم. در نهايت ما در مييابيم كه جنبههاي مختلف وجود ما ( فيزيكي، عاطفي، ذهني و روحي ) همه با هم كار ميكنند و هر جنبه بخشي از يك مجموعه كامل است.
موضوع مهمي كه بايد درك كنيم، اين است كه چاكراها گذرگاههاي آگاهي ما هستند. چاكراها گذرگاههايي هستند كه از طريق آنها نيروهاي عاطفي، ذهني و روحي جريان يافته، به صورت فيزيكي بيان ميشوند.
انرژي ايجاد شده بوسيلهي افكار و عواطف ما، از سيستم چاكراها عبور كرده، در سلولها، بافتها و ارگانها توزيع ميشود. درك اين فرآيند به ما بصيرتي ميدهد كه دريابيم چگونه خود ما بر وضعيت جسم، ذهن و شرايط زندگيمان تأثير ميگذاريم.
چاكراي اول - مركز پايه
واژهي سانسكريت براي چاكراي ريشه، مولادهارا به معني « ريشه» است. چاكراي پايه در انتهاي نخاع قرار گرفته و رنگ آن قرمز است. اين چاكرا بوسيلهي عنصر زمين كنترل ميشود. آگاهي همراه با اين چاكرا در ارتباط با موضوعات بقا، اصول و ارتباطهاي فيزيكي، الگوها، ماديگرايي و واكنشهاي ابتدايي جنگ و گريز است. اين چاكرا با الگوهاي زندگي جمعي نيز ارتباط دارد. چاكراي ريشه وظيفهي تنظيم جريان انرژي حياتي ( انرژي كيهاني و زميني ) را نيز براي تغذيه و حيات كالبد فيزيكي به عهده دارد. اندامها و ارگانهايي كه با اين چاكرا در ارتباطند عبارتند از: پاها، رودهي بزرگ، ستون فقرات، راست روده، استخوانها و سيستم ايمني.
دكتر گربر عقيده دارد كه « چاكراي ريشه با غدههاي جنسي در ارتباط است… ممكن است غدههاي جنسي با هر دو چاكراي يك و دو مربوط باشند.»
چاكراي دوم - مركز طحال
واژهي سانسكريت براي چاكراي دوم، سواديستهانا به معني « شيرين و مطبوع كردن » است. اين چاكرا حدوداً نزديك ناف قرار گرفته و رنگ آن نارنجي است. اين چاكرا بوسيلهي عنصر آب كنترل ميشود. آگاهي همراه با اين چاكرا در ارتباط با نمادگرايي ( سمبوليسم )، دوگانه گرايي ( تعادل قطبها )، و ارتباطها ( چگونگي ارتباط ما با ديگران، عملكرد ما در رابطه با آنها و چگونگي برقراري و حفظ ارتباطهاي شخصي ) است. اين چاكرا بر ديدگاه شخصي و ارتباطهاي ما مؤثر است، زيرا نياز به رشد و تغيير را ايجاد ميكند. در سطح ناخودآگاه، چاكراي طحال
( خاجي) با اميال جنسي، احساسات سركوب شده و ضربهها در ارتباط است. اين چاكرا همچنين در بيان عواطف، لذت، حركت، احساس و توانايي پرورش دادن، نقش دارد. اغلب اين بيان، بوسيلة ترسها و ضربههاي نهفته كه در دوران كودكي شكل گرفتهاند سركوب ميشود. بعضي از اين ترسها و ضربهها ريشه در خاطرات گذشته زندگي دارد. اين چاكرا كنترل كنندهي ارگانهاي جنسي، لگن، قسمت پايين كمر، سيستم ادراري و تناسلي، كولون، رودهي كوچك و سيستم ايمني است. چاكراي طحال با غدههاي جنسي نيز مربوط است.
چاكراي سوم - شبكة خورشيدي
واژهي سانسكريت اين چاكرا، مانيپورا به معني «گوهردرخشان» است، زيرا اين چاكرا روشن و درخشان است. اين چاكرا كه در شبكة خورشيدي واقع شده و محل آن بالاي غدههاي آدرنال ( فوق كليوي ) و درست زير جناغ است، نوساني با فركانس رنگ زرد دارد و توسط عنصر آتش كنترل ميشود. در سطح فيزيكي اين چاكرا كنترل كنندهي سيستم متابوليك ( سوخت و ساز ) است و مسؤوليت تنظيم و توزيع انرژي متابوليك در بدن را به عهده دارد، مثل احتراق مواد غذايي براي توليد انرژي. چاكراي سوم با ماهيچهها، غدههاي آدرنال، كبد، طحال، كيسهي صفرا، مهرههاي كمري و لوزالمعده ارتباط دارد. آگاهي همراه با شبكهي خورشيدي در رابطه با اختيارات شخصي است. دربارهي توانايي شخصي خود چه احساسي داريد؟ آيا قادريد جهت زندگي خود را كنترل كنيد يا احساس ميكنيد كه در اين زمينه ناتوانيد؟ چگونگي بيان خواستههاي شما تعيين كنندهي ميزان كنترل شما بر زندگيتان است.
چاكراي چهارم - مركز قلب
نام چاكراي قلب در زبان سانسكريت آناهاتا است. به معني « صدايي كه بدون برخورد دو چيز ايجاد ميشود ». اين معني نشان دهندهي ارتباط انرژي بين شخص و ديگران است. چاكراي قلب كه در ناحيهي قلب قرار گرفته است، بازتاب دهندهي توانايي ما براي ابراز عشق است ( هم عشق به خود و هم عشق به ساير انسانها ).اين عشق ميتواند به روشهاي گوناگون بيان شود، مثلاً از طريق همدردي، توجه به افراد تيره بخت، رابطهي عاشقانه بين اعضاي خانواده، يا يك ارتباط صميمي و دوستانه. اين چاكرا همچنين منعكس كنندهي توانايي و ظرفيت ما براي رسيدن از خودپرستي به عشق بي قيد و شرط است. چاكراي قلب به خاطر ارتباط متقابلي كه با عواطف و ادراكهاي ما دارد مهمترين چاكرا است. اين چاكرا انرژيهاي والا ( معنوي ) را با انرژيهاي سطح پايين ( فيزيكي ) متحد ميسازد. هماهنگي ذهن و بدن از طريق مركز قلب برقرار ميشود. از طريق تمايلات دروني قلب است كه ما قادريم نيازهاي دروني خود را درك كنيم. اين انرژي عشق نيازهاي روحي ما را با تكاپوي دنياي مادي تركيب ميكند تا ما واقعيتهاي سرنوشت خود را تجربه كنيم . رنگ اين چاكرا سبز ( و گاهي صورتي ) است، و كنترل آن توسط عنصر هوا صورت ميگيرد. چاكراي قلب كنترل كننده قلب، غدهي تيموس، سيستم ايمني درون ريز و سيستم گردش خون است.
چاكراي پنجم - مركز گلو
چاكراي گلو در زبان سانسكريت ويشودهي، ناميده ميشود كه به معني « تصفيه و پالايش » است. اين چاكرا در گلو قرار دارد و از لحاظ درك در سطح ناخودآگاه، يكي از آسانترين چاكراهاست.
انسداد اين چاكرا مستقيماً بر طنابهاي صوتي، دهان و ناحيه اطراف گردن اثر ميگذارد. چاكراي گلو بر حيطهي ارتباطات و سطوح بالاي خلاقيت تأثير دارد. منظور از ارتباطات چگونگي ابراز وجود ما، تمايلات ما و چگونگي ارتباط ما با ديگران است. نوسان چاكراي گلو هم فركانس با رنگ آبي است و كنترل آن توسط عنصر اتر ( و صوت ) صورت ميگيرد. چاكراي گلو كنترل كنندهي گلو، طنابهاي صوتي، ناحيهي گردن، غدههاي تيروئيد و پاراتيروئيد و همهي اشكال ابراز وجود است.
چاكراي ششم - چشم سوم
نام چاكراي ششم در زبان سانسكريت آجنا است. واژهي آجنا اصولاً به معني « درك كردن » يا « بطور كامل فهميدن » است، از طريق اين چاكرا ادراك و پيش بيني امكان پذير است. نوسان اين چاكرا به رنگ نيلي است. چاكراي چشم سوم داراي تقابل و قطبيت است. اين چاكرا توسط آكاشا كنترل ميشود. چشم سوم، مركز نور، رنگ، بينش، آيندهنگري، روشن بيني و واقعيتهاي مكتوب است.چشم سوم همچنين بزرگترين آموزگار ما در زمينهي ترس و عشق است. اين چاكرا با توانايي ما براي ديدن دنياي اطراف و درك واقعيتها بدون پيش داوري، ارتباط دارد. چشم سوم يك گذرگاه ورودي است. اين چاكرا ما را با جهان بيكران كيهاني ارتباط ميدهد. اين گذرگاه پلي بين سطح فيزيكي و سطوح معنوي است. با باز كردن چشم سوم، راهي به سوي واقعيتها و توانائيهاي يك دنياي چند بعدي گشوده ميشود. بنابراين چشم سوم مركز بينش است. اين چاكرا بوسيلهي عنصر نور كنترل ميشود، رنگ آن نيلي است، و كنترل غدهي پينهآل را بر عهده دارد. « در سطح فيزيكي، چاكراي پيشاني ( چشم سوم ) با غدهي پينهآل، غدهي هيپوفيز، نخاع، چشمها، گوشها، بيني، و سينوسها در ارتباط است. » ( دكتر گربر ) . در متون خاص، عملكرد غدهي هيپوفيز و غدهي پينه آل اغلب مبادله ميشود. بعضي مؤلفان معتقدند كه غدهي هيپوفيز كنترل چشم سوم و غدهي پينهآل كنترل چاكراي تاج را بر عهده دارد چون چشم سوم بوسيلهي عنصر نور و آكاشا كنترل ميشود، ما غدهي پينه آل را به چشم سوم ارتباط ميدهيم.
چاكراي هفتم - مركز تاج
نام اين چاكرا در زبان سانسكريت ساهاسرارا به معني « هزار گانه » است. اين چاكرا در فرق سر واقع شده، رنگ آن بنفش است و توسط عنصر فوهات كنترل ميشود. در سطح فيزيكي اين چاكرا با ذهن و مغز در ارتباط است. چاكراي هفتم نمايندهي اجزاي تفكر آگاهانه و ناخودآگاه ما، نحوهي برخورد ما با عقايدمان در سطح كيهاني و توانايي ما براي دستيابي به شعور جمعي است. آگاهي همراه با چاكراي تاج مربوط به معنويت ما يا درك ارتباطي است كه ما به عنوان موجوداتي معنوي در دنياي فيزيكي داريم. چاكراي تاج، دروازهاي به سطوح بالاي آگاهي يا ارادهي الهي است. رنگ اين چاكرا بنفش است و كنترل قشر مخ، سيستم عصبي مركزي و غدهي هيپوفيز را بر عهده دارد. غدهي هيپوفيز يك غدهي اصلي است و به همين دليل است كه ما غدهي هيپوفيز را با چاكراي تاج ارتباط ميدهيم.
هفت چاكرا نمايندهي هفت مرحله ابتدايي تكامل متافيزيكي ما هستند. هر يك از مراحل، با عملكرد همان چاكرا مطابقت دارد .
چاكراي ريشه تجربهي دنياي مادي
چاكراي طحال تجربهي دنياي عاطفي
شبكهي خورشيدي تجربهي ارادهي شخصي
چاكراي قلب تجربهي عشق بي قيد و شرط
چاكراي گلو تجربهي بيان حقيقت
چشم سوم تجربهي ادراك و بينش
چاكراي تاج تجربهي ارادهي الهي
سيستم چاكراها، عواطف و پاسخهاي عاطفي ما را ذخيره و فعال ميكند. همهي افكار، احساسات و عواطف ما كه همه روزه تجربه ميكنيم و همهي خاطرات تجربههاي گذشته ما، در سيستم انرژي ما ثبت و ذخيره ميشوند. هر لايه از كالبد هالهاي با يكي از چاكراها تطابق و همبستگي دارد. مثلاً سطح اول كالبد هالهاي (كالبد اتري( با چاكراي اول (چاكراي ريشه( همبستگي دارد. كالبد عاطفي با چاكراي طحال همبستگي دارد و به همين ترتيب تا كالبد كتري كه با چاكراي تاج همبستگي دارد. ( به مبحث هاله مراجعه كنيد ). هر گاه ميگوييم يك چاكرا دچار « عدم تعادل » شده است، به اين معني است كه در اين چاكرا انرژي كاهش يافته، يا مصرف انرژي بالا است. وضعيت اين چاكرا ميتواند بر وضعيت چاكراي بالا يا پايين آن تأثير بگذارد. دقيقاً همانطور كه هاله منعكس كنندهي وضعيت كلي سلامت ماست، چاكراها نيز همين حالت را دارند. چاكرا ها را ميتوان به آيينههاي كوچك تشبيه كرد، كه آنچه را كه در زندگي ما در زمينهي شخصي يا معنوي در حال وقوع است نشان ميدهند. زيرا چاكراها نسبت به تحريكات داخلي( دورنماي ذهني و عاطفي ما ) و خارجي واكنش نشان ميدهند. چاكراها همه روزه در پاسخ به آنچه ما تجربه ميكنيم و اينكه چگونه با اين تجربيات كنار ميآييم، تغيير ميكنند. به هر حال توانايي ما براي كنار آمدن با هر وضعيت، بستگي به وضعيت داخلي هر چاكرا دارد. اگر يك چاكرا در تعادل باشد (يعني باز باشد و انرژي در آن جريان داشته باشد) ما خواهيم توانست نسبت به آنچه تجربه ميكنيم، واكنشي مطلوب و مؤثر نشان دهيم. اما هنگامي كه يك چاكرا مسدود يا دچار عدم تعادل باشد، اين توانايي نيز دچار اختلال ميشود، زيرا وضعيت نامطلوب چاكرا، ابعاد وجود ما را محدود ميكند
ديدن هاله:
فعال سازي چاكراها:
در هالهي انسان ساختارهايي تحت عنوان چاكرا ( كانون انرژي ) وجود دارد. اين مراكز مسؤول تبادل انرژي بين هالهي انسان و هالهي كيهان ( ارسال و دريافت انرژي ) و همچنين مسؤول متعادل كردن انرژي در سطوح مختلف هاله ميباشند. چـاكراهـا به دو نـوع اصلـي و فـرعي تـقسيم ميشوند، تعداد چاكراهاي اصلي هفت و فرعي بيستويك ميباشد. چاكراها شبيه قيف هستند، انتهاي باريك چاكراهاي اصلي به سمت مغز يا نخاع و قسمت پهن آنها به سمت خارجيترين لايهي هاله قرار گرفته است.
چاكراهاي اصلي در طول ستون فقرات تا مغز قرار گرفتهاند و با شمارههاي يك تا هفت نامگذاري ميشوند. اين چاكراها به ترتيب شماره ( از يك تا هفت ) در انتهاي ستون فقرات، راستاي ناف، انتهاي جناغ سينه، راستاي قلب، گودي گردن، پيشاني و فرق سر قرار دارند. رنگ اين چاكراها به ترتيب ( از يك تا هفت ) قرمز، نارنجي، زرد، سبز، آبي، نيلي و بنفش است.
هريك از اين چاكراها با گروهي از عملكردهاي جسمي، رواني و روحي در ارتباط است. سالم، باز و فعال بودن هر چاكرا باعث ميشود عملكردهاي مربوطه نيز ايدهآل باشد. براي فعال سازي چاكراها از تكنيكهاي مختلف جسمي و ذهني استفاده ميشود . در ادامه نمونهاي از تكنيكهاي ذهني آمده است.
اين تمرين را ميتوان با هر روشي انجام داد ( خوابيده به پشت طوري كه دستها و بازوها در كنار بدن باشد و يا نشسته روي صندلي راحتي ) انتخاب روش به شما بستگيدارد كه با كداميك راحتتر باشيد
بعد از اينكه نشسته يا خوابيديد يك نفس عميق از راه بيني بكشيد (دم عميق)، آنرا حبس كنيد، سپس آرام از طريق دهان بيرون بدهيد (بازدم عميق)، چند ثانيه به ريه استراحت بدهيد. (اين كار را سه مرتبه تكرار كنيد)
حالا چشمان خود را ببنديد، تصور كنيد كه ميخواهيد براي قدم زدن به جنگل برويد ، دري مقابل ديدهگان شما قرار دارد، جلو برويد و در را باز كنيد و به بيرون قدم بگذاريد . راهي باريك و روشن كه از ميان درختان ميگذرد به چشم ميخورد ، شما در اين راه قدم بگذاريد و جلو برويد…
شما در پايين جاده در سمت راست درختان بلندي را ميبينيد ، در اين ميان درخشندگي سيبهاي قرمز توجه شما را جلب ميكند، از ميان سيبهاي بيشمار سيبي قرمز را انتخاب كنيد. سيب را در دست داريد و جريان رنگ قرمز را در خود احساس ميكنيد . اين سيب قرمز اولين چاكراي شما را ( چاكراي ريشه ) شارژ ميسازد .ميتوانيد سيب قرمز را بخوريد.
به راه رفتن ادامه دهيد، در حالي كه آگاهي كامل بر قدم زدن داريد . شما تا نزديكي گلهاي نارنجي زيبايي كه همه يك اندازه و يك شكلند پيش ميرويد. دسته گلي را از اين گلهاي نارنجي انتخاب كنيد و جريان ملايم رنگ نارنجي را در خود حس كنيد . رنگ گلهاي نارنجي دومين چاكراي شما را ( چاكراي خاجي ) شارژ ميسازد. شما ميتوانيد اين دسته گل نارنجي زيبا را براي خودتان داشته باشيد .
جلوتر برويد تا به كنار پرندههاي زرد خوش رنگ، خوش آواز و زيبا برسيد. دست خود را آرام روي بالهاي يك پرنده بكشيد و به آوازش گوش دهيد . جريان رنگ زرد پرنده را كاملاً در خود احساس كنيد. چاكراي سوم شما ( شبكهي خورشيدي ) بوسيلهي رنگ زرد پرهاي زيباي پرنده شارژ ميشود. شما سبك پريدن پرنده زرد را مشاهده ميكنيد تا پرنده محو شود. و هميشه شيريني آواز پرندهاي زرد را به خاطر خواهيد داشت.
به آرامي به سمت راست برويد. چمن زار سرسبز و وسيعي را در مقابل خود ببينيد و روي فرش سبزي از علفها بنشينيد . دست خود را در علفهاي سبز فرو ببريد و آنرا لمس كنيد و اين جريان رنگ سبز را احساس كنيد. اين رنگ سبز علفها چاكراي چهارم شما را ( چاكراي قلب ) شارژ ميكند. شما ميتوانيد از تازگي علفها لذت ببريد .
كمي جلوتر در نزديكي شما صداي آبشاري به گوش ميرسد، به راه خود ادامه دهيد تا آبشار را مشاهده كنيد و از پايين آمدن قطرات آب شاداب شويد. در درياچهي پايين آبشار، رنگ آبي آب را ببينيد. دستهاي خود را به آرامي در سردي و خنكاي آبي آب فرو ببريد و جريان اين رنگ آبي را با تمام وجود حس كنيد. اين رنگ آبي آب پنجمين چاكراي شما را ( چاكراي گلو ) شارژ ميسازد. مقداري از اين آب بنوشيد و لذت ببريد .
به راه خود ادامه دهيد و حركت و جنبش پروانهاي نيلي رنگ را ببينيد . با انگشت آنرا لمس كنيد . از نوسان و جريان اين رنگ نيلي آگاه باشيد و آنرا حس كنيد. پروانه نيلي رنگ كه روي انگشتان شما نشسته چاكراي ششم شما را ( چشم سوم ) شارژ ميسازد. بعد پريدن آرام و محو شدن پروانه را مي بينيد .
به آخر راه كه رسيديد درهي عميقي پوشيده با گلهاي بنفشه را مشاهده ميكنيد . دستهاي از گلها را انتخاب كنيد . جريان رنگ بنفش گلهاي بنفشه را حس كنيد و اجازه دهيد تا چاكراي هفتم شما را ( چاكراي تاج ) شارژ سازد.
به آرامي به عقب برگرديد و رقص رنگين كماني را در پهنهي آسمان مشاهده كنيد. شما نيز داراي يك رنگين كمان هستيد، كه در روشنايي، خوشي، خنده و آشتي با عشق آنرا در هالهي خود داريد. جريان تمامي رنگهاي رنگين كمان را ( بنفش، نيلي، آبي، سبز، زرد، نارنجي و قرمز ) در خود احساس كنيد و سرشار از اين رنگها باشيد.
در پايان اين سفر رويايي ، رنگين كمان كمرنگ و كمرنگتر ميشود، برگرديد و پشت در بايستيد، در را بازكنيد و به داخل قدم بگذاريد. حال داخل اتاق هستيد، چشمان خود را باز كنيد.
هر زمان كه شما بخواهيد و اراده كنيد ميتوانيد اين سفر را به ياد بياوريد و تكرار كنيد.


نظرات شما عزیزان: