210 - تفسير ابجد چيست؟
در خصال شیخ صدوق ره آمده :
امير المؤمنين(ع) فرمود: عثمان بن عفان به رسول خدا(ص) عرض كرد:
يا رسول الله تفسير ابجد چيست؟
فرمود: تفسير ابجد را بياموزيد كه همة معاني شگفت انگيز در آن است و واي به دانشمندي كه تفسير ابجد را نداند.
عثمان عرض كرد: يا رسول الله تفسير ابجد چيست؟
فرمود:
الف اشاره به آلاء الهي است يعني نعمت هاي او و حرفي است از نام هاي خداوند و باء اشاره است به بهجت و نشات خداوند و جيم اشاره به جنت و جمال و جلال الهي است و دال اشاره به دين خداست.
و اما كلمه هوّز:
هااش رمزي است از هاويه و جهيم واي به حال كسي كه در آتش افتد و واو هوّز يعني واي بر اهل آتش و زاء هوز اشاره است به زاويه دوزخ كه پناه به خدا مي بريم از آنچه در زاويه دوزخ است.
اما كلمه حطّي:
حاءاش اشاره است به حطوط و ريزش گناهان از آنهايي كه در شب قدر استغفار مي كنند، همان شبي كه جبرئيل با فرشتگان تا سپيده دم از آسمان به زمين مي آيند. و طاء اشاره به اين است كه طوبي از آنِ استغفار كنندگان در شب قدر است و طوبي و سر انجام خوشي در انتظار آنان است و طوبي درختي است كه خداي عزّو جل با دست قدرت خويش آن را كاشته و از روح خود در آن دميده است شاخه هاي اين درخت با زيور و جامه هاي زينت بخش و ميوه هايش كه براي استفاده بهشتيان است،از پشت ديوار بهشت ديده مي شود. و ياء اشاره است به يدالله و همان نيرو و قدرتي است كه خدا را بر آفريدگان است و خداوند پاك و برتر است از آنچه براي او شريك مي پندارند.
و اما كلمن:
كاف اشارف به كلام خداست«نه در كلماتش تبديلي است و نه هرگز به جز آستان حضرتش پناهي خواهي يافت». و لام اشاره است به ديد و باز ديدهاي دوستانه اهل بهشت و سرزنش دوزخيان بر يكديگر. ميم اشاره است به ملك بي زوال خداوندي و پايندگي فنا ناپذير. و نون اشاره است به نون و قلم و آنچه مي نگارد، قلم قلمي است از نور و كتابي است از نور در لوح كه محفوظ است و فرشتگان مقرب نزد آن حاضرند و گواه همان تنها گواهي خداوند كافي است.
اما سعفص:
صادش اشاره به اين است كه صاعي به صاعي يعني پاداش در مقابل پاداش است هر طور كه با ديگران رفتار كني و پاداش دهي همان طور با تو رفتار شود و پاداشت داده شود كه خداوند براي بندگان ستم روا نمي دارد.
و اما قرشت:
به اين معني است كه مردم را از اينجا و آنجا گرد آورند و زنده كند و در روز رستاخيز براي حساب وادارد و حكم دادگاه الهي در باره آنان صادر شود و ستمي بر آنان نخواهد شد
[خصال/ج1/ باب الثلاثه/ ص369]
دلیل ( حسینی )


نظرات شما عزیزان: